۱ شهریور ۱۳۸۹، ۹:۴۳

باید مسعود مرادی باشی تا بتوانی از او انتقاد کنی!

باید مسعود مرادی باشی تا بتوانی از او انتقاد کنی!

خبرگزاری مهر: قلعه‏نویی و مرادی در مواجهه با انتقادات دیگران از خود، بهتر است با بررسی دلایل و استدلالهای منتقدان، به انتقادات پاسخ دهند، و نه با تکیه بر میزان موفقیتها و تجربیات مشابه آنها با خود.

نگاهی گذرا به سخنان اخیر دو تن از شخصیتهای موفق در حوزه فوتبال در ایران، متأسفانه، حاکی از وجود آفتی جدی در اعلام نظر افراد در مواجهه با انتقادات دیگران از آنهاست. پیش از هر توضیحی اما لازم است متن سخنان امیر قلعه‏نوعی، مربی فعلی تیم سپاهان و مسعود مرادی، داور بین‏المللی فوتبال ایران مورد ملاحظه قرار گیرد.

قلعه‌نویی در اظهارات اخیر خود درباره کسانی که وی را مربی سنتی می‌دانند، چنین گفته است: بالاترین درجات مربیگری را گذرانده‌ام اما چه مربی سنتی باشم و چه مربی علمی، در این سال‌ها قهرمانیها و عناوین بسیاری را در مسابقات لیگ و جام حذفی کسب کرده‏ام. آن کارشناسان منتقد ابتدا رکوردم را در کسب این موفقیت‌ها بزنند و بعد از آن به سبک من انتقاد کنند.

من 20 سال در استقلال بودم و خاطرات و افتخارات زیادی با این تیم داشته‏ام اما امروز در خصوص این تیم اظهار نظر نمی‌کنم ولی بعضی از دوستان دائم در مورد تیم من صحبت می‌کنند. یکی می‌گوید بازیکنان بومی این تیم کم شده است و نفر بعدی بحث دیگری را مطرح می‌کند.مگر من در مورد تیم‌های دیگر صحبت می‌کنم که دوستان به خود اجازه می‌دهند در مورد سپاهان صحبت کنند.

همچنین مسعود مرادی، داور بین‏المللی ایران نیز در پاسخ به انتقادهای مطرح شده در مورد داوران بین‌المللی فوتبال ایران چنین گفته است: کسانی که در سطح بالای لیگ ایران قضاوتی نداشته‌اند، نباید حتی در مورد داوران ملی ایران صحبت کنند، چه برسد به داوران بین‌المللی.

در هر دو مورد، هر دو بزرگوار استدلالی مشابه را در باب مدعای خود طرح کرده‏اند، بدین معنا که "منتقدین اول باید کاری را که من انجام داده‏ام، انجام دهند و پس از آن است که حق دارند از من انتقاد کنند".

پیشتر در همین یادداشتها به نقد سخنی مشابه از علی دایی در این باره پرداخته شده است که گفته بود "چون قطبی یک دفعه وارد فوتبال ایران شده است نمی‏تواند راجع به من اظهار نظر کند".

این بار اما اظهارات قلعه‏نویی و مرادی را می‏توان در قالب پرسشی جدی‏تر طرح کرد؛ پرسشی که برایان فی در نخستین فصل کتاب "فلسفه امروزین علوم اجتماعی: نگرشی چندفرهنگی " با ترجمه خشایار دیهیمی (انتشارات طرح نو) به خوبی مورد بحث قرار داده است: "آیا باید همان کس (یا از همان کسان) باشی تا آن کس را بشناسی؟"

کاش این دو بزرگوار فرصت داشتند و دست‏کم نخستین فصل این کتاب را مطالعه می‏کردند. آنگاه شاید دیگر با این قطعیت درباره منتقدان خود که تجربه یا موفقیتهایی مشابه آنها ندارند سخن نمی‏گفتند.

به بیان دیگر درست است که داشتن تجربه‏ای "عین" یا "شبیه" تجربه "دیگری"، می‏تواند به ما کمک کند تا درکی بهتر از وضعیت فرد مقابل و ارزیابی بهتری از موقعیت او داشته باشیم اما پذیرش مطلق این اصل که "باید همان کس (یا از همان کسان) باشی تا آن کس را بشناسی" به این نتیجه منتهی خواهد شد که احتمالاً نه تنها امکان "شناخت دیگری" وجود نخواهد داشت بل به تبع آن قضاوت و انتقاد از دیگری نیز محال خواهد بود.

اما جز این نکته باز باید به آقایان قلعه‏نویی و مرادی، که هر دو بی شک از موفق‏ترین افراد در حوزه فوتبال ایران هستند، یادآور شد که انتقادات دیگران از خود را باید با بررسی دلایل و استدلالهای منتقدان پاسخ دهند، و نه با تکیه بر میزان موفقیتها و تجربیات مشابه آنها با خود.

همان گونه که امام علی نیز یادآور شده‏اند "انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال" (بنگر به سخن نه به گوینده آن). بنابراین حتی اگر بپذیریم که توجه به گوینده و شرایط و موقعیت او در اعلام موضع نسبت به سخنان وی از اهمیتی اساسی برخوردار است، باز این نکته به معنای غافل شدن تمام و کمال از اصل سخن و استدلالهای طرح شده از سوی گوینده نخواهد بود.

کد خبر 1138565

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha